آلکیل بنزن سولفونات خطی( LAS )
در این مقاله فعل و انفعالات سورفکتانت آنیونی تجاری آلکیل بنزن سولفونات خطی
به همراه پروتئین زئین و یک پروتئین نامحلول در آب برای درک بهتر اثرات
تحریک کننده بر روی پوست از طریق سورفکتانت آنیونی به طور گسترده ای
مورد مطالعه قرار گرفته است. یون های خنثی کننده مورد استفاده
یون های معدنی از قبیل لیتیم، سدیم، پتاسیم، منیزیم، آمونیوم هستند
و مواد آلی از قبیل: مونو اتانول آمین، دی اتانول آمین و تری اتانول آمین
می باشند. با توجه به نتایج به دست آمده، تأثیر یون های متقابل( مخالف)
بر سورفکتانت آنیونی در قابلیت انحلال زئین قابل توجه است. یون های
متقابل (مخالف) منیزیم در محلول عدد زئین پایین را نشان می دهد. در
محلول های آبی، قابلیت انحلال زئین در سورفکتانت آنیونی مربوط به
تأثیر یون های متقابل بر غلظت میسل بحرانیِ سورفکتانت در یون های معدنی
و یون های آلی مورد مطالعه قرار گرفته است. اثرات اتصال آنیونی محکم تر در
میسل نیز به روند حلالیت زئین کمک می کند.
آلکیل بنزن سولفونات خطی (LAS) ، بیشترین کاربرد را در بین
سورفکتانت های آنیونی دارد و با خنثی شدن آن توسط یک کاتیون آلی
به صورت نمک تولید می شود.خصوصیات فیزیکوشیمیایی سولفونات LAS
عبارتند از: حلالیت در آب، ویسکوزیته، کشش سطحی، غلظت
میسل بحرانی (CMC) و عملکرد مواد شوینده هستند. لازم به ذکر است
که بگوییم پندی و همکاران تأثیر تعداد یون ها را بر روی خصوصیات
کف کنندگی دو دسیل سولفات را نشان دادند.
همانطور که می دانیم واکنش بین سورفکتانت و پروتئین موجود در
پوست انسان، عامل تحریکات پوستی است. سوزش پوستی اثر
جذب و نفوذ سورفکتانت برروی سلول های پوست است. همان طور
که می دانیم نمک های منیزیم در مقایسه با نمک های سدیم ایمنی
بالاتری را در مقابل تحریکات پوستی ایجاد می کنند. روش حلالیت زئین
به ویژه در درجه بندی پتانسیل تحریک پوست سورفکتانت های آنیونی
مناسب است. اگرچه تمرکز تست حلال سازی زئین بر روشن شدن
سوزش ناشی از سورفاکتانت است، اما درک اینکه چگونه سورفکتانت ها
با پروتئین ها ارتباط برقرار می کنند و باعث تغییر ساختار پروتئین
می شوند، دامنه گسترده تری از جمله فرمولاسیون محلول های پروتئین دارند.
آزمایش زئین شامل اندازه گیری مقدار پروتئین زئین حل شده در
محلول سورفکتانت است. ابتدا مقدار معینی پروتئین به محلول
سورفکتانت ۱٪ وزنی اضافه می شود. این مخلوط به دمای ۳۰درجه
سانتیگراد رسیده و به مدت ۲ ساعت هم زده می گردد. سپس محلول
به مدت ۳۰ دقیقه سانتریفیوژ می شود. جداسازی محلول شفاف
سورفکتانت به همراه پروتئین حل شده با روشی خاص انجام می شود
و ازت آلی جدا شده مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این قسمت
عدد زئین (ZN) با مقدار نیتروژن (به میزان میلی گرم) در حجم معینی
از محلول سورفکتانت در ۱٪ مطابقت دارد. همچنین آزمون بلانک بدون
افزودن زئین در محلول LAS برای LASNH4 ، LASMEA ، DEAو TEA به
منظور در نظر گرفتن نیتروژن انجام می شود. آلکیل بنزن سولفونیک خطی
به ترتیب با هیدروکسید و اتانول آمین ها خنثی می گردد تا نمک های
مختلفی از قبیلLASNa ،
LASK ، LASLi ،LASNH4 ، LASMEA ، LASDEA ، LASTEA به دست آید.
LAS2 Mg از طریق خنثی سازی اسید سولفونیک LAS و MgO به دست می آید.
بین کاهش CMC و پتانسیل تحریک پوست ارتباط مستقیمی وجود دارد.
اگر سرعت انتقال بین میسل و آب سریع باشد، مرحله تعیین سرعت
(مرحله تعیین کننده تحریک پذیری) انتقال مونومر از محلول آبی به
پروتئین است و این بستگی به غلظت مونومر( CMC) دارد. این امر در
مورد نمک های معدنی صدق می کند. می توان ادعا کرد که با افزایش
NH4 به MEA به DEA به TEA ، آنیون های LAS به دلیل افزایش تعامل
با گروه های CH2 CH2 OH کاتیون ها، به طور مستحکم تری در میسل
قرار می گیرند به طوری که میزان گریز از میسل به طور فزاینده ای اهمیت پیدا می کند.
نتیجه گیری
با افزایش غلظت CMC سورفکتانت در یون های
معدنی LAS ، سازگاری پوست کمتری مشاهده می
شود. اثر تعداد یون ها به ویژه در مقایسه با LASLi ، LASNa ، LASK ، LASNH4
و مخصوصاً برای LAS2 Mg نشان می دهد که در میان آنها اختلافات چندان
چشمگیری وجود ندارد. داده ها تأیید می کنند که
نمک های منیزیم آنیونی نسبت به سایر نمک ها تحریکات پوستی کمتری را ایجاد می کنند. بنابراین در
محلول های آبی CMC به ترتیب
LASLi>LASNa>LASK>LASNH4کاهش می یابد.
در رابطه با یون های آلی، عدد زئین به طور چشمگیری ازDEA>MEA LASTEA> افزایش
می یابد . این امر به دلیل اینکه آنیون های LAS به دلیل افزایش تداخلات